بودجههای چند صد میلیاردی نهادهای فرهنگی از پس چند سریال بر نمیآیند؟/ آقای خسروپناه شبکه نمایش خانگی را هم تعطیل کنید مشکل حل نمیشود
حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی یک ماه است که نسبت به سریال های شبکه نمایش واکنش داشته و حداقل سه بار مدعی شده است که مقصر سه مسئله و معضل بنیادی جامعه ایرانی یعنی ویرانی بنیاد خانواده، قتل و انتقام های فجیع در کشور، مصرف سیگار و مشروبات الکلی سریال های شبکه نمایش خانگی است. مدعیاتی که هر عاقلی را به سمت یک پرسش بزرگ هدایت می کند.
حسین قره: دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، عبدالحسین خسروپناه آخرین روز مهرماه در دیداری که با اهالی هنر و تئاتر کشور داشت با بیان اینکه برخی سریالهای نمایش خانگی، زوال خانواده را در پی دارند، گفت: مهمترین خط قرمز هنرهای نمایشی باید خانواده باشد که این موضوع متأسفانه در بسیاری از آثار نمایشی دیده نمیشود.
او همچنین گفته است: سریالهای خانگی را ببینید. مصرف دخانیات و مشروبات الکلی و قماربازی در فیلمها دیده میشود. اکثر سریالها تبلیغ جنایت و کشتار است. هر قسمتی نقشه قتل یک نفر است. بعد میگوییم چرا بعضی از قتلها در جامعه اتفاق میافتد!
خسروپناه همچنین با انتقاد از ترویج مصرف دخانیات و مشروبات الکلی در مجموعههای نمایش خانگی تاکید کرده است: ترویج این نوع رفتارها که در فرهنگ ما خط قرمز است، باید اصلاح شود.
مجموعه این گفته ها چند سرفصل را برای ما باز می کند که می تواند چالش های اساسی در گفتار دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد.
شورای عالی انقلاب فرهنگی و شبکه نمایش خانگی
اگرچه عبدالحسین خسروپناه با دولت جدید به این مقام رسیده است و نمی تواند جوابگوی پیشینیان خود باشد، اما پرسش اصلی از او این است که چطور شورای عالی انقلاب فرهنگی که از اولین روزهای انقلاب تاسیس شده و عالی ترین مقامات کشور در آن رییس بودند و شخص رییس جمهور عالی ترین مقام این شورا را برعهده دارد و مصوبات آن برای تمامی دستگاه لازم الاجرا است، -و حتی در میان حقوقدانان این بحث گشوده شد که آیا آن نهاد می تواند موازی با مجلس شورای اسلامی قانونگذاری کند و… – نتوانسته است فرهنگ انقلابی، اسلامی را در خانواده ایرانی نهادینه کند که حالا در مقابل چند ده سریال که گاه مخاطب گسترده ای هم ندارد، این گونه در حال فروپاشی است.
پرسش اصلی این است، چه شورای عالی انقلاب فرهنگی و چه بسیار نهاد ریز و درشت دیگر که آقای خسروپناه در بسیاری از آنان حضور داشته، با بودجه های میلیاردی و هنگفت نمی توانند از پس چند ده سریال بر آیند که در آنان بعضی از شخصیت های بد و منفی قصه سیگار می کشند و مشروبات الکلی مصرف می کنند و … این سریال ها می توانند بنیان خانواده ایرانی را از بین ببرند. آن هم در کمتر از یک دهه یا نهایتا ۵ سالی که شبکه نمایش خانگی توانسته است جای خود را در بین مردم پیدا کند.
آن بودجه ها که نهادهای فرهنگی گرفتند چه کردند، چه چیز را نهادینه کردند که با چند سریال بر باد می رود.
شاید نظر آقای خسروپناه بر آن باشد که این ترویج ها می تواند در آینده تاثیر بگذارد و ایشان نگران آن روزها هستند، خب مگر بودجه ها قطع شده است، نهادهای فرهنگ ساز چرا اقدامات بازدارنده از سویی و از سویی دیگر شکوفایی جامعه را انجام نمی دهند و برنامه ای برای آن ندارند.
قتل و جنایت و نابودی بنیان خانواده کار چند سریال است؟
نکته دوم که عبدالحسین خسروپناه که سال ها پیش بر مسند ریاست انجمن حکمت و فلسفه ایران به جای استاد اعوانی نشست، تاکید دارد، بروز قتل در جامعه و نسبت آن با تولیدات شبکه نمایش خانگی است. برای این گزاره چه مستنداتی وجود دارد، کدام آمارها نشان داده است، کدام پژوهش از میان قاتلان این نکته را تایید می کند، کدام نظرسنجی است که اثبات می کند سریال های نمایش خانگی باعث بروز و افزایش خشونت در جامعه شده است، گزاره دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی آن قدر بدون تحقیق و کلی است که رجحانی به این گزاره ندارد که کسی بگوید، اقدامات شورای عالی انقلاب فرهنگی باعث افزایش مثلا اعتیاد در جامعه شده است. حرف بی مصداق، بی مصداق است و گزاره کلی مطابقت عین به عین ندارد و می تواند هر کسی از جمله مخالفان آقای خسرو پناه از آن استفاده کرده و علیه ایشان به کار برند. اگر قرار به تاثیر باشد، آن دوره هایی که تلویزیون اصلا نبود آیا آمار قتل و جنایت نسبت به جمعیت کم بود. تاریخ پیش از تلویزیون هم سرشار از قتل و جنایت و جنگ است.
بر همین اساس شاید بتوان نسبت به گزاره ای که می گوید؛ بنیان خانواده نیز توسط چند سریال در حال فروپاشی است، تعریض داشت و اثبات کرد که این امر امکان شدنش بسیار کم است. چرا که بنیان یک خانواده در جامعه و بعد از آن در یک فرهنگ ریشه دارد و تک عاملی همچون سریال سازی نمی تواند ورود کرده و بنیان خانواده را متزلزل کند و آن را از بین ببرد.
آخر کدام آمار نشان داده است، کمبود خانه، قیمت سرسام آور اجاره و بیکاری و سایر عوامل اقتصادی و همچنین بغض های فروخورده جامعه ای که درگیر تبعیض و نابرابری است و احساس خودی و غیر خودی بودن و… تاثیرش از چند سریال که در آن بخشی از شخصیت ها معلول چنین جامعه ای هستند بیشتر است و این تک عامل باعث گسست خانواده گسترده شده و خانواده هسته ای را به وجود آورده است.
بیشتر بخوانید:
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی: «آقایان» هم باید «جریمه حجاب» سنگین شوند
پیمان جبلی و شایعه تغییر/ نامه اعتراضی کارکنان بود یا «شبنامه»؟
صداوسیما با ابزار ساترا و کنترل شبکه نمایش خانگی باز هم مخاطبی نخواهد داشت/ بحران مخاطب با رقابت حل میشود نه با نظارت
مجری مورد حمایت شما به تلویزیون برگشت؛ صادقانه بگویید چقدر مخاطب داشت؟ / مخاطب چه تعریفی دارد که شما حاضر نیستید بنا به خواستهاش اقدام کنید
شبکه نمایش خانگی را هم تعطیل کنید مشکل حل نمیشود
نظارت و سانسور و ادغام شبکه نمایش خانگی با تلویزیون و خلاصه آن خالص سازی که خواسته آقایان از پیمان جبلی در صداوسیما و خسروپناه در شورای انقلاب فرهنگی و سایر نهادهای فرهنگی است آیا راه به جایی می برد؟ اصلا همه این پلتفرم ها با تمام امکانات اقتصادی که برای کشور و هنر و سینما ایجاد کرده اند را هم ببندید یا همان آثار را نمایش بدهند که تلویزیون در حال پخش آن است، آیا قتل، فروپاشی بنیاد خانواده و انواع اعتیادها در کشور حل خواهد شد.
تجربه نشان داده آن ریختن ها و بردن ها در خصوص ویدئو و ماهواره و چه و چه جواب نداد. آن کارهای ضربتی همه را به سمت شبکه های ماهواره ای همچون فارسی وان و جم و… سوق داد که در آن سریال های ترکی و عربی و آمریکای جنوبی و… معضلات فرهنگی خود را با آداب و رسوم الگوهای رفتاری خود مطرح کردند.
حتما در بولتن های واقعی نه آنهایی که براساس ذائقه مدیران درست می شود، آمارهای واقعی بازدیدهای شبکه های غیرسیاسی که فقط سریال پخش می کردند، به دست آقایان رسیده است. چطور می توانید راههای ارتباطی با جهان اطراف را ببندید. آیا بنیان های خانواده با سریال های اصل و بدون سانسور کشورهای دوست و همسایه همچون کره و ونزوئلا و ترکیه متزلزل نخواهد شد؟ آیا برای حفظ خانواده ایرانی می توان همه جهان را از دسترس خارج کرد؟ قطعا نه و راهش هم حذف و سانسور نبوده و نیست.
جهان با سریالهایش چه میکند
امروزه بخش بزرگی از جهان چه غرب عالم یعنی اروپا و آمریکای شمالی و جنوبی چه شرق عالم چون ژاپن و کره و چین تحت تاثیر فرهنگ، رسانه، شبکه نمایش خانگی و سریال سازی هالیوود قرار دارند و البته کمپانی های بزرگ و جهانی همچون نتفلیکس در حال برنامه سازی در کشورهای مختلف هستند، به عبارتی سرمایه گذاری در ساخت و تولید و توزیع صنعت سینما و سریال سازی کاری جهانی شده است. در بسیاری از سریال های جهان، خشونت و … بخشی از درام است، آیا بنیان های خانواده در سرتاسر عالم به هم ریخته است، آیا خشونت موجود در سریال های جهان مردم جهان را در کشورهای مثلا اسکاندیناوی و شمال اروپا بیشتر کرده است یا در کشورهایی چون برزیل و ونزوئلا و… عملا صنعت سرگرمی در جهان چنین نقش عمده ای ندارد بلکه بیشترین نقش صنعت سرگرمی پر کردن اوقات است که در حال اتلاف است. آمارهای جرم و جنایت و خشونت و احساس زندگی شادمانه با ساخت سریال ها مرتبط نیست بلکه یک شاخص اقتصادی- اجتماعی- سیاسی است. جوامعی که دولت هایشان در رفاه اجتماعی کوشیده اند و مردمانشان از زندگی رضایت بیشتری دارند به نسبت جوامعی که در فقر اقتصادی به سر می برند، شاخص خشونت پایین تری دارند.
شاخص های بسیاری وجود دارد، از جمله احساس خوشبختی که شاخصی مجزا از شاخص اقتصادی است، یعنی مردمانی همچون مردم هند با فقر فراگیر و سخت دست و پنجه نرم می کنند اما احساس خوشبختی بیشتر نسبت به ما دارند، چرا؟ آیا سینما و صنعت سریال سازی هند فاقد خشونت و خیانت و سیگار و … است، نه! در صنعت سینمای هند هم آدم های بد و شخصیت های منفی درگیر این مسائل هستند. نمی خواهم نقش رسانه در بهبود و یا عدم بهبود شاخص های خوشبختی را نادیده بگیرم اما تک عاملی نگاه کردن به مسئله ای به این بزرگی فروکاستن امری بزرگ به جزئی کوچک است. مخصوصا در کشور ما که هنر و نویسنده و فیلمساز و بازیگر و سریال ساز مرغ عروسی و عزا هستند. هر کاسه و کوزه ای را سر آنها می شکنند، اعتراضات اجتماعی را آن ها دم می دهند، اعتیاد جامعه تقصیر آنهاست و… پس این همه مسئول در این مملکت چه می کنند، این همه نهاد فرهنگی خرد و کلان با بودجه های خوب، نقشی در این شرایط ندارند.
آقای خسروپناه به اعتبار آن چند صباح که بر کرسی انجمن حکمت و فلسفه نشستید از شما انتظار می رود که سخن را حکیمانه بگویید و گزاره هایتان مستدل و مستند و صادق باشد نه چون دیگران.
۵۷۵۷