7 اشتباه که در زمان جنگ کسبوکارها را نابود میکند
در شرایط عادی، مدیریت یک کسبوکار به خودی خود پر از چالش است. اما وقتی پای بحرانهای شدید، جنگ، یا ناآرامیهای گسترده به میان میآید، بازی بهکلی تغییر میکند. در چنین موقعیتهایی، بسیاری از تصمیماتی که در روزهای آرام منطقی بهنظر میرسیدند، میتوانند به مرگ تدریجی برند منجر شوند.
واقعیت این است که بخش زیادی از صاحبان کسبوکار، حتی آنهایی که تجربه و سابقهی زیادی دارند، برای سناریوهای بحرانی برنامهریزی نکردهاند. تمرکز اصلی همیشه روی رقابت، رشد فروش یا جذب مشتری بوده؛ نه «زندهماندن». اما این روزها، دیگر بقا هم بخشی از استراتژی استراتژیک هر سازمانیست.
در این مقاله از مجله علمی و فرهنگی، سراغ هفت اشتباه رایجی میرویم که در زمان جنگ یا بحران میتوانند نابودکننده باشند. اشتباهاتی که بعضی از آنها از سهلانگاری نشأت میگیرند و برخی دیگر از ترس. شناخت اشتباهات رایج کسب و کارها در زمان بحران جنگ، اولین گام برای ساختن یک سیستم مقاوم، هوشمند و تابآور است.
❌ اشتباه اول: نداشتن نقشه جایگزین برای تأمین و نگهداری کالا
در لحظهای که بحران از راه میرسد، مهمترین دارایی هر کسبوکار دیگر نه سرمایه است، نه برندینگ، و نه حتی مشتریان وفادار؛ بلکه “کالا و موجودی امنِ در دسترس” است.
واقعیت این است که بیشتر فروشگاهها و کارخانهها، فقط برای شرایط عادی انبار میکنند. آنها تصور میکنند همیشه فرصت خرید و تأمین دوباره وجود دارد. اما جنگ یا ناآرامی گسترده میتواند این فرض را به چالش بکشد. وقتی مرزها بسته میشوند، حملونقل متوقف میشود، یا حتی برق و امنیت از دست میرود، دیگر فرصتی برای برنامهریزی نخواهد بود.
در چنین لحظاتی، این سؤال حیاتی مطرح میشود: آیا کسبوکار من برای حداقل یک ماه دوام، بدون تأمین خارجی، آماده است؟
درک علمی و دقیق از اصول انبارداری در شرایط بحران به شما کمک میکند که از همین امروز، بدون ایجاد هزینههای سنگین، زیرساختی برای روز مبادا داشته باشید. انباری که نه فقط فضا، بلکه پشتوانهی حیات بیزنس شماست.
❌ اشتباه دوم: خاموش کردن موتور بازاریابی در لحظه بحران
اولین واکنش غریزی بسیاری از صاحبان کسبوکارها هنگام وقوع بحران، توقف تبلیغات و بازاریابی است؛ انگار با خاموشکردن صدای برند، میتوان از تیررس آسیبها دور ماند. اما تجربه ثابت کرده که این تصمیم در بیشتر موارد، خود زنگ پایان برند است.
در دوران جنگ یا ناآرامی، مشتریان سردرگمتر از همیشهاند و بازار در حال بازتعریف است. دقیقاً در همین لحظه، برندهایی که همچنان دیده میشوند و ارتباط مؤثر دارند، اعتماد و سهم بازار را از آن خود میکنند.
همانطور که خاموشکردن موتور یک هواپیما در هوای طوفانی تصمیم عاقلانهای نیست، کنار گذاشتن بازاریابی نیز در بحران تنها باعث سقوط آزاد میشود.
برندهایی که بهموقع برای بازاریابی در شرایط بحران آماده شدهاند، توانستهاند با کمترین هزینه، بیشترین اثربخشی را رقم بزنند.
❌ اشتباه سوم: وابستگی کامل به فروش حضوری
در شرایط عادی، فروش حضوری میتواند نقطه قوت یک کسبوکار باشد. اما در روزهایی که اوضاع کسب و کارها بحرانی است، فروشگاهها ممکن است تعطیل شوند، تردد محدود شود یا حتی خریدارها از خانه خود بیرون نیایند. حالا اگر تمام مدل فروش شما روی حضور فیزیکی بنا شده باشد، در واقع شما در حال دویدن روی زمین لرزان هستید.
خیلی از فروشگاههایی که در زمان بحران دوام آوردند، نه سرمایهی بیشتری داشتند، نه نیروی کار بیشتر. فقط یک راه ارتباطی مؤثر برای فروش از راه دور داشتند: از پیج اینستاگرام تا واتساپ و حتی راه اندازی یک سایت فروش آنلاین ساده.
داشتن حتی یک مسیر جایگزین برای سفارشگیری، میتواند در روزهای سخت، تبدیل به شریان حیاتی درآمد شود. هرقدر هم که سیستم فروش فیزیکی شما قوی باشد، نباید تنها به آن تکیه کنید.
❌ اشتباه چهارم: نداشتن تیم واکنش سریع در شرایط بحرانی
در لحظه بحران، سرعت تصمیمگیری از خود تصمیم مهمتر است. کسبوکارهایی که ساختار تصمیمگیری متمرکز، کند یا گیجکننده دارند، معمولاً در اولین موج بحران از هم میپاشند.
شما لازم نیست تیمی پیچیده یا پرهزینه تشکیل دهید؛ حتی یک گروه ۲ تا ۳ نفره از افراد کلیدی، با وظایف مشخص برای مدیریت بحران، میتواند تفاوت بزرگی ایجاد کند. این تیم باید سناریوهای مختلف را از قبل تمرین کرده باشد: اگر برق قطع شد؟ اگر سیستم فروش خوابید؟ اگر حملونقل متوقف شد؟
داشتن چنین تیمی یعنی وقتی همه در شوک هستند، برند شما در حال حرکت و پاسخگوییست.
❌ اشتباه پنجم: نداشتن سیاست ارتباط با مشتری در بحران
وقتی فضا ملتهب میشود، مشتریها سردرگمتر از همیشهاند. ترس، شایعه و عدم قطعیت باعث میشود اگر شما چیزی نگویید، ذهن مخاطب، خودش سناریوی منفی بسازد. و همان سناریو ممکن است به راحتی برند شما را از ذهن مخاطب حذف کند.
ارتباط با مشتری در بحران یعنی پاسخ دادن، نه سکوت. اما نه هر پاسخی؛ باید این موارد را از قبل مشخص کنید:
- از چه کانالی اطلاعرسانی میکنید؟ (پیامک؟ شبکه اجتماعی؟ ایمیل؟)
- چه کسی مسئول پاسخگویی به پیامهاست؟
- پیام اصلی برند شما در این دوره چیست؟ (همراهی؟ تضمین تأمین؟ تعویق سفارش؟)
برندهایی که حتی فقط با یک پیام ساده هفتگی یا یک استوری صادقانه، وضعیت کسبوکارشان را بهروزرسانی میکنند، در ذهن مشتری جایگاه امنتری پیدا خواهند کرد.
در بحران، مشتری دنبال کمال نیست، بلکه به دنبال اطمینان و حضور فعال است.
❌ اشتباه ششم: فقط تلاش برای زنده ماندن، بدون نگاه فرصتمحور
بیشتر کسبوکارها در زمان جنگ یا بحران فقط یک مأموریت دارند: دوام آوردن. اما این تفکر دفاعی، در بلندمدت به عقبنشینی کامل ختم میشود. برندهای بزرگ و ماندگار، حتی در دل بحرانها هم به دنبال فرصت برای رشد و بازتعریف خود هستند.
مثلاً وقتی رقبای اصلی عقبنشینی میکنند، شما میتونید سهم بازار بیشتری جذب کنید.
اما این فرصتها فقط برای کسانیست که بهجای ترسیدن، از قبل فکر کردهاند. پس سؤال کلیدی اینجاست: “در سناریوی بحران، چه بخشی از بازار را میتوانی تصاحب کنی که در شرایط عادی دسترسی به آن نداشتی؟”
❌ اشتباه هفتم: نداشتن نسخه پشتیبان برای اطلاعات حیاتی کسبوکار
در بحران، چیزی که زودتر از همه از دست میرود، زیرساختهای دیجیتال و اطلاعات حساس است؛ از لیست مشتریان گرفته تا فاکتورهای مالی، مسیرهای تأمین، کدهای محصول، اطلاعات انبار، شماره تماس نمایندهها و حتی رمزهای دسترسی…
اگر همین امروز اینترنت، برق، یا دسترسی فیزیکی به دفتر شما برای یک هفته قطع شود، چند درصد از اطلاعات مهمتان دستنخورده باقی خواهد ماند؟ چند درصد از کارها از راه دور ادامهپذیر است؟
راهکارهای عملی برای جلوگیری از از دست رفتن اطلاعات در شرایط بحران:
- بکاپگیری روزانه یا هفتگی روی فضای ابری (مثل Google Drive یا Dropbox)
- نگهداری نسخه فیزیکی از اطلاعات فوقحساس در محل دوم (مثلاً گاوصندوق خانگی)
- تعیین یک نفر یا تیم برای دسترسی اضطراری به فایلهای مهم
- بکاپ از لیست راههای ارتباطی مخاطبان برای ارتباط در شرایط قطع برق یا اینترنت
جمعبندی
بیشتر کسبوکارها در مواجهه با بحران، سعی میکنند از طوفان جان سالم بهدر ببرند. اما کسبوکارهای حرفهای میدانند که بحران فقط تهدید نیست، یک آزمون ساختاریست. این آزمون نشان میدهد چه چیزی در بیزنس واقعاً پایدار بوده، و چه زمانهایی صرفاً به شانس یا ثبات محیط وابسته بودهایم.
هفت اشتباه رایج کسب و کارها در زمان بحران که بررسی کردیم، در واقع هفت نقطهضعف هستند که خیلیها حتی در روزهای عادی به آنها توجهی ندارند. اما مدیریت حرفهای یعنی همین حالا، پیش از وقوع هر بحرانی، این گلوگاهها را بشناسیم و ترمیمشان کنیم.
- آیا مدل تأمین و انبار شما در شرایط بحرانی تابآور است؟
- آیا ساختار دیجیتال و بازاریابیتان انعطافپذیر و زنده است؟
- آیا تیم، اطلاعات، ارتباطات، و حتی طرز فکر برند شما برای روزهای سخت آمادهاند؟
پاسخ به این سؤالها، صرفاً به معنای «نجات در بحران» نیست. بلکه یعنی ساختن کسبوکاری که حتی در بیثباتترین شرایط، بتواند در مرکز توجه بماند.