چرا خدا به داد مردم غزه نمیرسد؟
مبلغ نوشت: حجتالاسلام امیرحسین شکیبافر در پاسخ به نقش خداوند در مقابله با جنایتی که این روزها در غزه شاهد آن هستیم، به تقصیر جامعه انسانی در این زمینه اشاره کرد که زمینهساز این بلا بوده است و حجتالاسلام محمدحسن نادم بر این نکته تاکید کرد که ما از پیامد فجایعی که در طول تاریخ به وقوع پیوسته است بیخبریم.
به گزارش «مبلغ»- جهان شاهد کشتار روزانه زنان و کودکان در شهر غزهاست و هر روز خانه و کاشانه مردم بیگناه بر سر آنها آوار میشود. لرزش دستان کودکی نیمسوخته که از زیر آوار نجات پیدا کرده است از تصاویر پربازدید شبکههای اجتماعی در این روزها است.
در این میان پرسشی که ذهن خداباوران را به خود معطوف ساخته است این سوال است که در این مصیبت بزرگ و کشتار مظلومانه مردم بی گناه خدا کجا ایستاده است و چرا امداد الهی به داد مردم غزه نمیرسد؟
این پرسش را با دو نفر از کارشناسان معارف دینی در میان گذاشتیم که پاسخ آنها را در ادامه میخوانید.
حجتالاسلام والمسلمین امیرحسین شکیبافر، کارشناس و پژوهشگر علوم اسلامی به این پرسش این گونه پاسخ داد؛
پاسخ این سوال را در ضمن چند نکته عرض میکنم؛ نکته اول در این رابطه این است که ما باید انتظارمان را از دادههای دینی تعریف کنیم. ما از دادههای دینی مثل اینکه خدا مظلوم را یاری میکند و انتقام مظلوم گرفته خواهد شد، چه تعریفی داریم، ما باید انتظارمان را تعریف کنیم و بعد ببینیم اساسا باید از این آوردههای دینی چه انتظاری داشته باشیم.
به نظر میرسد ما نباید انتظار جادویی از دین داشته باشیم. البته انتظار امداد غیبی، انتظار جادویی نیست ولی دین یک شناخت عالی و جامع از واقع به ما نشان میدهد که محصور در ماده و حس نیست، شناختی که فراتر از حس، غیب و باطن را میشناساند. وقتی خدا این شناخت را به ما عرضه میکند، آن وقت ما میتوانیم از این شناخت قواعدی یاد بگیریم و خدا قواعدی که در این عالم هست را به ما یاد میدهد؛ چه قواعد اجتماعی و چه قواعد شخصی. ضمن این جهانبینی خدا دستوراتی را نیز به ما میدهد. دستوراتی که با آن قواعد تطابق دارد و بشر را در مسیر صحیح قرار میدهد که در اثر عمل به آنها نجات پیدا میکند؛ این نکته اول بود.
نکته دوم این است که همه انسانها پیوسته در حال امتحان هستند و همیشه امتحان میدهند. هیچ چیز در این عالم نیست که از دایره امتحان خارج باشد و همه در حوزه امتحان قرار دارند. در آیه ۱۴۰ سوره آل عمران خدای متعال میفرماید: اگر به شما مسلمانها آسیبی رسید قوم مقابل شما هم آسیب میبیند و این ایام در میان مردم میچرخد یعنی همه باید امتحان شوید و این قاعده عالم است. پس نباید انتظار داشته باشیم که در رنج و سختی قرار نگیریم چون قاعده دنیا همین است که ما را با سختیها بیازمایند. خداوند در ادامه آیه به فوایدی که این امتحانات برای انسان دارد اشاره میکند از جمله میفرماید کسانی که ایمان دارند مشخص میشوند و گروهی از شما را شاهدان بر اعمال قرار میدهیم.
بلا و سختی برای مومن کمالآور است
این سوالی که امروز برای ما به وجود آمده، در صدر اسلام هم برای مسلمانان به وجود میآمد کما اینکه در جنگ احد این مسئله برای مردم مطرح شد که ما حق هستیم ولی چرا باید اینطور آزار ببینیم. پس قرآن کریم پرده از یک قاعده فراحسی برمیدارد و این مطلب را آشکار میکند و در ادامه میفرماید که این امتحانات برای این است که مومنان خالص شوند و در واقع این امتحانات به انسان تکامل میبخشد. این جریان بالاخره به این نقطه ختم میشود؛ مومن به درجه کمال ایمانی میرسد و کافر نابود میشود و بیبهره میماند. پس همه مردم بلا و سختی دارند ولی این بلا و سختی برای مومن کمالآور است و او را در مسیر تکامل قرار میدهد و کافر را در مسیر نابودی و بیبهرهگی از عالم قرار میدهد؛ این نکته دومی بود که باید عرض میکردم.
نکته سوم این است که در همین سوره آل عمران در آیه ۱۲۵ میخوانیم اگر شما صبر میکردید، اگر تقوا پیشه میکردید پروردگار عالم شما را با پنج هزار نفر از ملائکه کمک میکرد. این امداد غیبی است. پس امداد غیبی با چه میآید؟ امداد غیبی با صبر و تقوا حاصل میشود. صبر و تقوا دو عاملی است که موجب میشود خدا کمک کند. وقتی میگوییم ملائکه کمک میکنند یعنی ملائکه از باطن هستی به انسانها کمک میکنند مثلا روحیه و جان انسان را تقویت میکنند به نحوی که بتواند ایستادگی کند. صبر و مدیریت درون به شکلی است که عقل مغلوب هیجانات نشود لذا اگر صبر کنید انسان از طریق عقل کمک میشود. پس نخستین مسئله این است که عقل انسان از درون تقویت شود تا بتواند مقاومت و ایستادگی کند. تقوا هم یعنی مراقبت جامع بر پایه خداپرستی و ایمان به غیب. طبیعیترین کمکی که خدا به ما میکند این است از ناحیه عقل و اراده چنان ما را تقویت میکند که بتوانیم ایستادگی کنیم.
ما الآن با فاجعهای مواجه هستیم که از طاقت عمومی بشری خارج است، بشر این توان را ندارد که مرگ این همه زن و کودک را ببیند، این همه خرابی و ویرانی را ببیند. ما میدانیم پروردگار عالم ما را با چیزهایی که از طاقت ما خارج است امتحان نمیکند مگر اینکه کمکاری داشته باشیم. در آیات آخر سوره بقره به خداوند عرض میکنیم خدایا آنچه در توان ما نیست را بر ما تحمیل نکن. برخی مفسران گفتند مگر خدا چنین کاری میکند؟ این با رحمت و حکمت خدا سازگار نیست. برخی در مقام پاسخ گفتند این بلایی که از توان انسان خارج است ناشی از عمل خود اوست یعنی انسان خودش تقصیری داشته است که سبب شده این فاجعه بر سر او بیاید و مبتلا به بلای شدید شود.
کوتاهی جامعه انسانی در واقعه غزه
من نمیخواهم بگویم مردم فلسطین گناهکار هستند ولی جامعه انسانی و به طور خاص جامعه اسلامی کوتاهی کرده و مرتکب تقصیر شده است. این تقصیر، بلایا را مضاعف میکند. این تقصیر باید درست شود. اگر جامعه انسانی ما امروز یکپارچه علیه این جنایت قرار میگرفت چه اتفاقی میافتاد؟ پس جامعه انسانی و جامعه مسلمانی کمکاری و تقصیر دارد. پس این بلایایی که میبینیم تقصیرات جامعه مسلمانان است. بنابراین این اتفاقاتی که افتاده نتیجه کمکاریهای خود ماست.
شاید این سوال ایجاد شود که اگر جامعه انسانی کمکاری کرده است چرا باید یک گروهی که هیچ گناهی ندارند در قطعهای از زمین مورد تهاجم و ظلم واقع شوند و سختی و رنج بکشند؟ قبلش این نکته را عرض کنم جامعه انسانی دچار یک خوابرفتگی و بیحسابی اجتماعی شده است. جامعهای که نسبت به وقایع خوب و بد هیچ واکنشی نشان نداد و برخورد لازم را نکرد جامعه به خواب رفته است. در چنین جامعهای باید حسینی کشته شود تا جامعه بیدار شود. این جامعه در خواب حس و ماده قرار گرفته است به نحوی که نسبت به اصول انسانی بیحس شده است. در اینجا حسینی کشته میشود تا جامعه بیدار شود. البته امام حسین(ع) در اثر این حادثه به عالیترین مقام میرسد چون ما مقامات را محصور در این دنیا نمیبینیم ولی این فاجعه اگر در مسیر درستی قرار بگیرد میتواند بشر را بیدار کند. خود این بیدارگری یک موفقیت است کما اینکه وقتی حسین(ع) به شهادت رسید آگاهی در جامعه ایجاد کرد و اسلام توانست حیات پیدا کند.
نکته پایانی بنده این است که شناخت حداکثری واقعیت به شکل جامع و کامل تنها قسمت انسان کامل یعنی امام معصوم است بنابراین میتوانیم اینطور بگوییم جامعه انسانی و مسلمانی به همان مقدار که تقصیر دارد و این تقصیر سبب شده از امام محروم شود همین قدر موجب محرومیت جامعه و اشخاص از امدادهای غیبی شده است. پس ما باید خودمان را اصلاح کنیم و جوامع اسلامی در مسیر اصلاح قرار بگیرند تا هم بتوانند از شناخت کامل و جامع بهرهمند شوند و هم اهل صبر و تقوا شوند و قوانین الهی را رعایت کنند تا زمینه برخورداری بیشتر از انسان کامل و امام معصوم را فراهم کنند. اگر این اتفاق بیفتد آن وقت از امدادهای غیبی الهی به طور کامل بهرهمند میشویم و جهان به سمت تکامل خواهد رفت.
باید همه جوانب را در نظر گرفت
حجت الاسلام والمسلمین محمدحسن نادم، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب نیز به این پرسش چنین پاسخ داد؛
ما خیلی از جوانب کار را در کارهای الهی متوجه نمیشویم و فقط از یک منظر به آن مینگریم و از دیگر جوانب و مصالحی که در آن هست آگاهی نداریم در حالی که باید مصالح موجود در هر امر را در نظر گرفت. در طول تاریخ از این حوادث دلخراش خیلی زیاد بوده است و شما میتوانید یکی از این صحنههای دلخراش را در کربلا مشاهده کنید که فرزند پیامبر(ص) و پاکیزهترین شخصیتها به دست پستترین افراد با بدترین وضعیت به شهادت میرسند ولی پیامد این جریان چیست؟
پیامدش این است که در طول تاریخ، اسلام به اسم امام حسین(ع) در تمام دنیا گسترش پیدا میکند یعنی خدا آن مظلومیت را میبیند ولی آینده و سرانجامی که بر این مظلومیتها مترتب است را هم در نظر میگیرد. اکنون در روز عاشورا در خیابانهای آمریکا جلسه عزاداری برای امام حسین(ع) برگزار میشود یعنی دین خدا به نام امام حسین(ع) در تمام دنیا منتشر میشود و امام زمان(عج) که میآیند و حکومت جهانی دارند به برکت خون امام حسین(ع) است که به ناحق به زمین ریخته شد.
خدا آن روز میدید که امام حسین(ع) و فرزندان و اصحاب ایشان چگونه به قتل میرسند ولی جلوی آن را نگرفت و دست دشمنان را در ارتکاب این جنایت باز گذاشت؛ این در حالی بود که خداوند میتوانست همانطور که جلوی شمشیر حضرت ابراهیم را گرفت که گلوی فرزندش را نبرد، جلوی شمشیر دشمنان آن حضرت را هم بگیرد ولی این حکمت الهی است که شمشیر ابراهیم نبرد ولی شمشیر قاتلین کربلا ببرد. امروز هم همینطور است و چیزهایی پشت صحنه است که ما از آن خبر نداریم و باید همه جوانب را در نظر گرفت.ر